دل نوشته های من
هر جا را می نگرم تو را می بینم .
تو ای خالق هستی که بودن به دست توست ونبودن نیز به دست تو .
پروردگارا تو تنها یکتای من هستی ،تو احدی و واحد ، خالق هر مخلوق ،
پدید اورنده هستی و بی نیاز از همه کس وهمه چیز .
ولی من چی ؟
بنده ایی گنه کار ورو سیاه که خجالت زده ام .
خجالت زده از بزرگی و کرم تو و کوچکی وبچه اگی خودم ،
خجالت زده ام از لطف و کرم تو و کم لطفی و محبت خودم ،
خجالت زده ام ازرحمت و رحمانیتت تو و سنگدلی و قساوت خودم .
معبودا من را ببخش !
نه به این دلیل که خیلی شرمنده و خجالت زده ام از ان جهت که:
تو غفوری ، تو جمیلی ،تو علیمی ،تو کمالی ، تو کفیلی ،تو وکیلی ،تو دلیلی ،تو جمالی ، تو کریمی ، تو رحیمی تو سزاوار ثنایی!
این هفته نوبت سر کار خانم سحر می باشد به امید برآورده شدن حاجت ایشون و به امید فرج اقا امام زمان و با توسل بر ایشان و امام حسین (ع) در حق ایشان دعا می کنیم . ان شا اله که حاجت روا شوند.
چند روزی هست که از سفر برگشتم ولی خستگی راه و دید وبازدیدهای عید فرصت به روز رسانی وبلاگ را به من نداد . جای همه دوستان خالی بود سفری کوتاه ولی شیرین و خوش بود. چیزی که در این سفر فکر من را به خود مشغول کرد .حفظ و حراست از اثار باستانی کشور بود اینکه هر کدام از ما به عنوان یک هموطن ایرانی چقدر در حفظ ونگهداری اثار باستانی کوشش می کنیم.در تخت جمشید که بودم راوی یا باستان شناس مربوطه از مردم در خواست می کرد که برروی اثار راه نروند یا دست نگذارند چون به علت فرسوده شدن ممکن است اثار صدمه ببینند یا از بین برود ولی دریغ از توجه و اهمیت هم میهن نان گرامی به فرمایش این جناب ، همان لحظه بدون درنگ وتوجه شروع کردند بر روی ابنیه تاریخی با قدمتی بیش از 2500 سال راه بروند و یا از روی داربست ها و زنجیرهای مربوطه انطرف پریدن و رفتن و عکس انداختن ، کاش داستان به همین جا ختم می شد فردی را دیدم نصف بدنش اینطرف زنجیر و نصف دیگر بدنش انطرف زنجیر، خود را رها کرده و بر روی ستون های شکسته و از جای مانده تخت جمشید نشسته بود . با خودم کمی فکر کردم که ما ایرانی ها هر چه به سرمان بیاید حقمان است در هر مکان گردشگری و باستانی که می رویم می گویند فلان کشور و فلان کشور خارجی ابنیه تاریخی ما را به سرقت برده اند ودر موزه فلان وفلان به نمایش گذاشتند اخر من وتوی ایرانی همین تتمه ایی را که برایمان گذاشتند خیلی محافظت می کنیم بهمان می گویند از رویش راه نروید همان وقت حرف طرف را زیر پا می گذاریم. اخر من وتوی هموطن هستیم که ایران را می سازیم پس بیایم به خود ، سرزمین خود ، کشور وهموطنهای خود احترام بگذاریم تا ایرانی آباد و پیروز داشته باشیم به امید آن روز .
خوب از پر حرفیهای من که بگذریمنوبت دوست عزیزم مائده می باشد به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز و با توسل بر امام زمان (عج) وخواندن دعای فرجشان و توسل بر امام علی (ع)از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که دارنددر حقشان انجام دهند .
بود آیا که دگر بار به شیراز رسم
بار دیگر بمراد دل خود باز رسم
هست راز ازلی در دل شیراز نهان
خرم آنروز که کس بر سر آن راز رسد
برسر مرقد سعدی که مقام سعداست
بسته دست ادب و جبهه قدمساز رسم
همت از تریت حافط طلبم وز مددش
مست و مستانه بخلوتگه اعزاز رسم
تعطیلات عید بهانه ای شد برای رفتن من و خانواده ام به شیراز البته برای بار دوم هست که به شیراز می روم.در هر صورت مسافرت شیرینه حالا هر کجای ایران که می خواد باشه و هر چند بار که می خواهی رفته باشی اینقدر کشورمون زیبایی داره که با یکبار یا دو بار رفتن به هر کدام از شهرهای ایران اخرش هم نمی توانی همه مکانهای تفریحی ، گردشی و باستانی ان شهر را ببینی . به جرات می تونم بگم که ایران یکی از کشورهایی هستش که مکانهایی زیادی برای گردشگری داره ولی خیلی از هموطنها مون هنوز ندیده اند و حتی نمی دانند که یه همچین مکانهای زیبایی در کشور داریم .خلاصه زیاد وارد جزئیات نمی شوم .در هر صورت دوستان من باب اینکه بگویم نائب الزیاره همه دوستان در شاهچراغ هستم و برای همه دوستان ارزوی سعادت و خوشبختی و بر اورده شدن حاجاتشان را می نمایم مزاحم دوستان عزیز شدم واین مطلب رابیان کردم.
این هفته نوبت دوست عزیزم مریم می باشد به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز و با توسل بر امام زمان (عج) وخواندن دعای فرجشان و توسل بر امام موسی کاظم (ع)بخصوص که به زیارت پسرشون هم می خوام برم از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که دارنددر حقشان انجام دهند .
سال 1389 با تمام خوبی و بدیها طی شد و تنها چیزی که به یادگار گذاشت خاطراتش است . سال 1390 اغاز شد و با جمال و جبروتی زیبا پدیدار گشت.
دوستان ان شا اله که سال 1390 سالی پر از خیر وبرکت ، خوشی وخرمی ،خوبی و نیکی ، موفقیت ونشاط ،علم ومعرفت ، کرامت و بزرگی ،سعادت وخشبختی برای همه شما باشد و در راس همه این ارزوها فرج اقامون امام زمان (عج) از خداوند می خواهم .
این هفته نوبت جناب اقای یاسر امینی می باشد به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز و با توسل بر امام زمان (عج) وخواندن دعای فرجشان و توسل بر امام محمد باقر (ع) از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که دارنددر حقشان انجام دهند .
نمی دانم که بازیه ، تفریحه ، نذر حالا هر چی از اینجانب دعوت شده که در ان شرکت کنم و چند تا از لذائذ زندگی خود را تعریف کنم . در هر مرحله از زندگی ، انسان از یکی سری اتفاقات زندگی لذت میبره حالا مقتضی سن و موقعیت ادمها فرق می کنه. در سن من و موقعیت من یکی از کارهای که ازش خیلی لذت می برم ان وقتی که بچه ام یه کار شیرینی انجام میده و من او را در اغوش می گیریم واز عمق وجودم بوسش می کنم و او هم در جواب بوسهای من انچنان خنده ای می کنه که دلم براش ضعف میره و دوباره بوسش می کنم این از ان لذتهای دل چسبه که ان شا اله نصیب تمام دوستان بشه .لذت دیگه ای کهدر زندگی خیلی احساس خوبی بهم میده وقتی که از دست پخته خودمم خیلی احساس رضایت کنم و لذت خوشمزه بودن ان عذا را واقعا درک کنم می دانید از کجا می فهم که غذام خوشمزه شده یا نه ، زمانی که شوهرم با اشتهای تمام عذا را می خوره و اخر دست هم می گه خانم دست شما درد نکنه بعد از چند سال زندگی این را فهمیدم که اگر غدایی را دوست نداشته باشه یاخوشمزه نشده باشه چند تا قاشق که خورد عقب می شینه و دیگه نمی خوره این هم از ان لذتهای خوشمزه زندگی هسش ، لذت دیگه زندگی من ، وقتی که پدر ومادرم خودشون به منزل من میاند و به من سرمی زنند . انوقته که انها مهمانندو من میزبان انها ، خیلی احساس خوبی بهم دست میده اخه همیشه من مهمان انهاهستم و همیشه براشون زحمت دارم ولی وقتی که خودشون بدون دعوت میاند یه احساس خوبی بهم دست میده ان هم اینکه من مورد توجه ونظرشون بودم که تصمیم گرفتند به منزل من بیاند و من می تونم بدون هیچ تجمل وادعایی از انها پذیرایی کنم این هم از ان لذتهایی هستش که ان شا اله قسمت تمام دوستان مجرد بشه و روزی متاهل بشند ودر خانه وزندگی خودشان پذیرای پدر ومادرشون باشند حس خوبی به ادم دست میده ، این هم چند تا از لذائذ من در زندگی که واقعا ازشون لذت می برم . راستی این دوست عزیزمون از من درخواست کرده که از 5 تا از دوستان خودمم هم بخواهم که لذائذ زندگی خودشون را بنویسند من اسم کسی را نمی اورم که اجبار بشه برای دوستان هر کدام که خودتوناز ته دل دوست داشتید این کار را بکنید احساس خوبی به ادم دست میده از نوشتن لذائذ زندگی ، تجربه کنید بد نیست .
از لذائذ زندگی که بگذریم نوبت به نذر هفتگی مان می رسد . این هفته بنا به درخواست یکی از دوستان مبنی بر زودتر گذاشتن ایشان در نوبت و البته با اجازه شما دوستان عزیز نوبت سر کار اقای حسن نعیمی هستش ایشون ارادت خاصی به حضرت فاطمه زهرا (س) دارند لیکن به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز با توسل بر امام زمان (عج) وخواندن دعای فرجشان و توسل بر خانم حضرت فاطمه زهرا (س)از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که دارنددر حقشان انجام دهند .
تا حالا شده که به یک مدرسه برای تدریس یکی دو روزه دعوت شده باشید ؟ این هفته دعوت شده بودم به یک مدسه و سر یک کلاس 60 نفره ان هم از چهار مقطع تحصیلی دبیرستان راستش سابقه تدریسی با خانمها را داشتم ولی این اولین باری بود که برای تدریس به یک دبیرستان دعوت می شدم .کمی دلهره و اضطراب داشتم اخه دنیای دخترهای نوجوان زمین تا اسمان فرق می کنه با خانمهای متاهل و خانه دار مانده بودم چطوری باهاشون بر خوردکنم روز اول وارد کلاس شدم ، نگاهی به بچه ها کردم ، خودم را معرفی کردم وشروع کردم به تدریس جالب بود اگر سوالی می پرسیدم ازشون هر 60 نفرشون می خواستند جواب بدهند وقتی که می گفتم دست بگیرید و جواب بدهید هر 60 نفرشون ساکت می شدندوقتی که می رفتم پای تخته سیاه تا مطلب بنویسم صدای پچ پچ می رفت بالا وقتی بر می گشتم و نگاهشون می کردم ساکت می شدند .وقتی که با هاشون شوخی می کردم زود پسر خاله می شدند وقتی که جدی می شدم ودعواشون می کردم می گفتند مگه ما چی گفتیم یک فیلم و سریالی با هاشون داشتم به یاد ماندنی خودم خندم گرفته بود از حرکاتشون. روز دوم دیگه تا حدی فهمیده بودم چطوری با هاشون بر خورد کنم و اداره کلاس بیشتر دستم امده بود دنیای امروز بچه ها خیلی فرق کرده با دوران تحصیل من به طور مثال یه نمونه اش اینکه زمان من موبایل نبود ولی حالا با اینکه اوردن تلفن همراه سر کلاس ممنوعه ولی همشون توی جیب یا کیفشون تلفن همراه داشتند و جالب تر اینکه گاه گداری می رفتند زیر میز و با گوشی هاشون ور می رفتند فکر می کردند که من نمی بینمشون در صورتی که کاملا متوجه می شدم که کدامشون چه کار می کنند یاد وخاطره دبیران گرامیم در ذهنم پدیدار شد وقتی که ما زیر میز می رفتیم و انواع واقسام شیطونی ها را می کردیم به خیال خودمون انها متوجه نمی شدند ولی حالا فهمیدم که بندگان خدا متوجه می شدند ولی به روی مبارکشون نمی اوردند و حالا دست تقدیر باعث شده بود که من متوجه بشوم تدریس در مدارس ، زمین تا اسمان فرق می کند با جاهای دیگر واقعا کار سخت وطاقت فرسایی هست ان شا اله که خداوند اجر و پا داش این کار را به همه عزیزان عنایت بفرماید.
از درد ودلهای دوستانه که بگذریم نوبت به نذر هفتگی امان می رسد . این هفته نوبت سر کار خانم باران و رها می باشد به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز و با توسل بر امام زمان (عج) وخواندن دعای فرجشان و توسل برامام حسین (ع)از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که دارنددر حقشان انجام دهند .
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دیروز پس از 5سال دوباره به مسجد جمکران رفتم دلم واقعا تنگ شده بود وهوای زیارت کرده بودم باورم نمی شد که قسمتم شده بیایم قم ودر مسجد جمکران نماز بخوانم گاهی اوقات اینقدر انسان سر گرم زندگی و مشغله های دنیوی می شود که دیگر هیچ فرصتی برای معنویات خود ندارد من هم مستثنی از این قاعده نیستم و نبودم این چند سال اینقدر خودم را در گیر زندگی و مادیات کردم که دیگر نتوانستم به زیارت مسجد جمکران بروم یادمه اخرین سال دانشجوئی ام هشت بار به زیارت قم وجمکران رفتم ودیگر طلبیده نشدم و نرفتم تا دیروز تمام خاطرات دوران دانشجویی در ذهنم زنده شده چه حال و هوایی داشت با بچه ها دسته جمعی نماز امام زمان (عج)را می خواندیم دردو ودل می کردیم دعا می خواندیم سوغات می خریدیم و مهمتر از همه یاد کانون امام زمان(عج) و خاطراتش هم افتادم همه دوستانی که در این کانون فعالیت می کردند دیگر حالا متاهل شده بودند و صاحب خانه و زندگی و بچه نمی دانم اما فکر کنم که دوستانم هم همانند من دیگر نتوانستند به زیارت مسجد جمکران و حضرت معصومه بیایند حس عجیبی داشتم رفتم در محراب مسجد سرم را گذاشتم بر روی سنگ محراب و از امام زمان خواستم که خیلی زود دوباره قسمتم شود و به زیارت مسجد جمکران بیایم و دیگر فاصله ایی بین این زیارت و زیارت بعدی واقع نشود ان شا اله که زیارت حضوری امام زمان (عج) قسمت من و همه ارزومندهای این امام بشود به امید ان روز.
از درد ودلهای دوستانه که بگذریم نوبت به نذر هفتگی امان می رسد البته این را بگویم که هنوز نت من دچار مشکل است و فقط به خاطر وعده خود با دوستان با سرعت درد آور دایال اپ متصل شده و وب خود را به روز رساندم تا در حق دوستان دعا کنیم . این هفته نوبت سر کار خانم از چشم مجنون می باشد به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز و با توسل بر امام زمان (عج) وخواندن دعای فرجشان و توسل بر مادرشان حضرت زهرا (س)از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که دارنددر حقشان انجام دهند .
«اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.»
گاهی اوقات ادم اینقدر در گیر مشکلات زندگی می شه که دیگه وقت نداره به ان کارهای که دوست داره رسیدگی کنه ان موقع است که قدر زندگی دست ادم میاد وتازه می فهمه که بنده شکر گذار خوبی نبوده و انطوری که باید قدر دان نعمات خداوندی که در اختیارش قرار داده نشده خوب من هم مستثنی از این قاعده نبودم ونیستم از جمله این چند روز که هم شوهر عزیزمان و هم فرزند دلبندمان در بستر بیماری سرما خوردگی قرار گرفتند و اسباب زحمت اینجانب چندین برابر شده البته ناشکری نمی نمایم وازخداوند طلب شفای عاجل هر دو نفر را مسئلت می نمایم ولی همین امر با عث شد که به قول قدیمی ها قدر عافیت و سلامتی را بدانیم واز خداوند رحیم و غفور و مهربان طلب شفای عاجل همه مریضها را در خواست نماییم. این موضوع از یک طرف باعث رنجش و ارزده خاطری بنده شده و از طرف دیگر اینترنت پر سرعتمان نیز دچار اختلال و نارسائی شده و این خود نیز اسباب ناراحتی اینجانب را فراهم کرده چون بدینسان از دوستان ویاران اینترنتی بی خبر مانده و مهمتر از همه از اخبار اینترنتی هم جا مانده ایم که این نیز باعث ملال خاطر شده که ان شاله به مدد خداوند و عملی شدن وعده های دوستان در مخابرات ان نیز رفع ورجوع گردد که این خود صبر عیوب بطلبد چون تحققش بسی بی فرجام و بدون تکلیف است .
خوب از درد و دل دوستانه که بگذریم نوبت به وفای عهد اینجانب می رسد دعا کردن در حق یکدیگرو طلب براورده شدن حاجت دوستان که به خاطر این موضوع با کمترین امکانات خود را به اینترنت رسانده تا بگویم الوعده وفا. این هفته نوبت سرکارخانم آفتابگردان است که به دعای من وشمای دوست نیازدارد تا حاجتش هر چه زودتر بر آورده شود که با توسل بر صاحب عصر امام زمان (عج) و خواند دعای فرج ایشان از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .من برای این دوست عزیز دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که در حقشان دارند انجام دهند .
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست
توفان زده ام مرا نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس صلواتی بفرست
دهه فجر که می اید خاطرات دوران مدرسه نیز در ذهنم مجسم می شود چه شور وحال عجیبی درون مدرسه شکل می گرفت مدیر مدرسه می رفت بالای صف و پشت بلندی گوی دستیش که در دستش بود می گفت که بچه ها توجه کنید دهه فجردر پیش رو داریم قصد داریم که به مناسبت این دهه کلاسها را تزیین کنیم و اش رشته بپزیم به خاطرهمین هر کدام از بچه ها و خانواده ها هر کمکی از دستشون بر میاد انجام بدند این تازه اغاز کار بود هر کدام هر وسیله تزیینی داشتیم می اوردیم مدسه و کلاس را تزیین می کردیم یکی لامپ رنگی ، یکی کاغذ رنگی ، یکی پرچم خلاصه هر کسی به نوبه خودش یه کاری می کرد تا کلاس تزیین بشه وسعی بر این بود که هر کلاسی تزییناتش از کلاس دیگه خوشگل تر و جذاب تر باشه تا اخرین روز دهه فجر که نوبت به آش رشته می رسد هر کسی موظف بود که قاشق و پشقابی از منزل بیاره یادش به خیر من هم همیشه می رفتم بهترین وقشنگترین پشقاب منزل را انتخاب می کردم ومی بردم مدرسه نمی دانم این حس را همه بچه ها داشتند و یا فقط من داشتم توی مدرسه آش خوردن ان هم با دوستان صفایی داشت خیلی خوش می گذشت یکی پیاز داغ می اورد یکی کشک می اورد جاتون خالی واقعا دورانی داشتیم در مدرسه و در دهه فجر.
خوب از دهه فجر و دوران مدرسه که بگذریم نوبت دعا کردن در حق همدیگه هستش هفته پیش نوبت سرکارخانم ویپ بود که ان شا اله حاجتشون بر اورده بشه و خبر براورده شدن حاجتشون را به ما بدهند این هفته نوبت سر کار خانم ساقی رضوان هستش که نیت مان بر آورده شدن حاجت ایشان خواهد بود و چون ایشان به زیارت امام هشتم نائل شدند امام رضا (ع)را واسطه قرار می دهیم پس از امشب با توسل بر امام رضا (ع) و با خواندن دعای فرج آقا امام زمان (عج) تا هفته آینده درحق این خواهر عزیزمان دعامی کنیم واز خداوند میخواهیم که حاجت این عزیز برآورده شود من خودم در حق ایشان دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که در حق ایشان دارند انجام دهند و در نظراتشان بیان کنند . من به هیچ فردی نمی گویم که چه نذری بردارد هرکس بنا به خواست وتمایل خودش انجام دهد. ولی راهنمایی میکنم که هر یک از نذرهای زیر که به نظرتان میرسد ودوست دارید را برای همدیگر انجام دهید .
(خواندن نماز حاجت ، فرستادن هر تعداد صلوات واذکار ، خواندن دعاهای مفاتیح ، خواندن زیارتنامه ها ، قرائت قرآن ، دادن نذر پولی یا اشیاء یا خوردنی در بین مردم ، زیارت قبور ائمه وامام زادگان وطلب حاجت ، زیارت قبور شهداوطلب حاجت ، خواندن نماز شب و هر چیزی که شما عزیزان به ذهنتان می رسد ولی من ذکر نکردم.)
امشب شب رحلت حضرت محمد (ص) وشهادت امام حسن مجتبی (ع) است . چه حس غریبی دارم .دلم سخت گرفته نمی دانم چرا شبهای شهادت چهارده معصوم که می شه یه دلتنگی خاصی ، کم حوصلگی ، غربت وتنهایی بهم دست میده نمی دانم اگر رفته باشید مدینه این حس را انجا هم درک می کنید وقتی که چهار امامت را ،که کنار هم هستند با چهار تا سنگ آن هم از پشت نرده ها نشانت می دهند و می گویند این هم قبور چهار امامت خوب نگاه کن . اینجاست که دلت سالها طلب زیارت می کرد و دیده ات طلب نگریستن اینجا بقیع است که روبروی حرم ختم رسل حضرت محمد مصطفی (ص)قرار دارد . انوقته که تازه سوالها توی ذهنت پشت سرهم نقش می بنده یکی بعد از دیگری چرا باید اولاد پیامبر بی نام ونشان باشند ولی عمر وابوبکر دارای ضریح وجایگاه ، چرا اینجا نمی گذارند که بایستی و نگاه کنی ان هم برای یه مدت طولانیو هر چی تو دلت نگه داشتی بگی و لی ......، چرا اینجا نمی گذارند یک زیارتنامه بخوانیم ولی.......چرا اینجا اینقدر شیعه محدودیت داره ولی......مگه جرم ماچیه ؟ خوب یه عمر ارزوی زیارت پیامبر ، حضرت فاطمه و ائمه (ع)را داشتیم حالا امدیم زیارت ولی .......
صلی الله علیک یا رسول الله یا امام حسن مجتبی (ع)
در پست قبلی گفتیم که نیت ان را داریم در حق همدیگر دعا کنیم تا بواسطه این دعا کردن ها در حق همدیگر به حاجات خود نیز برسیم چونکه بارها شنیده ایم که اگر در حق دیگران دعا کنید دعای خودتان مستجاب میشود . لذا در نظر داریم هر هفته را به نام یکی از دوستان وبا توسل بر یکی از ائمه (ع) در حقش دعا کنیم تا ان شا اله هم حاجت ومراد خودمان وهم حاجت ومطلب شخص مورد نظر برآورده شود . اولین کسی که نظر دادند و موافقت خود را بر انجام این کار اعلام کردند سر کار خانم vip می باشند پس از امشب با توسل بر حضرت محمد (ص) وامام حسن مجتبی (ع) و با خواندن دعای فرج آقا امام زمان (عج) تا هفته آینده درحق این خواهر عزیزمان دعامی کنیم واز خداوند میخواهیم که حاجت این عزیز برآورده شود من خودم در حق ایشان دو رکعت نماز حاجت می خوانم دوستان نیز تمایل به انجام هر نذری که در حق ایشان دارندانجام دهند و در نظراتشان بیان کنند . من به هیچ فردی نمی گویم که چه نذری بردارد هرکس بنا به خواست وتمایل خودش انجام دهد. ولی راهنمایی میکنم که هر یک از نذرهای زیر که به نظرتان میرسد ودوست دارید را برای همدیگر انجام دهید .
(خواندن نماز حاجت ، فرستادن هر تعداد صلوات واذکار ، خواندن دعاهای مفاتیح ، خواندن زیارتنامه ها ، قرائت قرآن ، دادن نذر پولی یا اشیاء یا خوردنی در بین مردم ، زیارت قبور ائمه وامام زادگان وطلب حاجت ، زیارت قبور شهداوطلب حاجت ، خواندن نماز شب و هر چیزی که شما عزیزان به ذهنتان می رسد ولی من ذکر نکردم.)
هفته بعدی نوبت سرکارخانم ساقی رضوان می باشد البته خانم بهاری درخواست کردند که بی نوبت در حقشان دعا کنیم که اگر خانم ساقی ودیگر دوستان اجازه بفر مایند هفته دیگر را به ایشان اختصاص دهیم .
دعای فرج را فراموش نکنید و التماس دعا
Design By : Pars Skin |