وبلاگ :
دل نوشته هاي من
يادداشت :
هركس به خواستگاري من مي امد با اقا مقايسه اش مي كردم
نظرات :
2
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
امين
سلام ، واقعاً خوب مي نويسيد بدون تعارف يا بايد نويسنده باشيد يا بريد نويسنده بشيد که استعدادش رو داريد ...
منظورم اين بود که اون بنده خدا هم شايد يه مشکلي چيزي داشته که يه دفعه اي رفته ، شايد مثلاً خانواده يکي از همون رفيقاش فهميدن با دخترشون ارتباط داره مجبورش کردن باهاش ازدواج کنه ... نميدونم.
اللهم عجل لوليک الفرج
پاسخ
سلام يه كمي شك كردم به طرز نوشتنم مگه من توي داستانم ننوشتم كه اين دختر را عمويش به او معرفي كرد وهيچ نسبت دوستي با او نداشت