• وبلاگ : دل نوشته هاي من
  • يادداشت : او به خانواده كوچك ودوست داشتني من نگاه مي كرد
  • نظرات : 8 خصوصي ، 29 عمومي
  • پارسي يار : 3 علاقه ، 2 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام...اميدوارم حالتان خوب باشه

    خدا رو شکر....شما لايق زندگي خوب و گرم هستين ...خدا نعمت هاش رو بي دليل به کسي نمي ده...

    ولي خواهر من يه حرفي دارم به نظرتون اگه شما و پسر عموتون با هم ازدواج مي کردين الان اين وضع آروم و خوب رو داشتين شايد اصلا از اول هم ازدواج شما صلاح نبوده و شما به اصرار خودتون قرار ازدواج گذاشتين....خلاصه من به يه چيز اعتقاد کامل دارم که حکمت هاي خدا فراتر از خواسته هاي ما ادماست گاهي ادما به اصرار مقابل اين خواست و حکمت خدا مي ايستند که نتيجه ان به ضرر انسانه به نظر من از اونجايي که خدا شما رو خيلي دوست داشته به اين طريق نذاشته درگير اون بشيد و شما رو به جايي ديگه هدايت کرده..

    خلاصه از بيان داستان بسيار زيباتون ممنونم من که خودم به شخصه خيلي خوشم اومد و درس هاي خوبي از داستان شما گرفتم

    اميدورام در تمام مراحل زندگي شاد سلامت باشين و کلا عاقبت به خير بشين...

    گر دعا کرديد و باران باريد...دعايي هم به حال بيابان کنيد

    التماس دعا

    يا علي

    9/11/89

    00:39

    پاسخ

    سلام ممنونم از شما /شما نظر لطفتون /انشا اله/محتاجيم