وبلاگ :
دل نوشته هاي من
يادداشت :
پسر عمويم انجا ايستاده بود در خونه مادر بزرگم تا ديدم انجاست
نظرات :
3
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
+
باران رها
واااي خدايا روزگار چه مي کنه
يه سئوال دارم
نمي خواي زندگيتو کتاب کني؟
مطمئنم جذاب و پرفروش مي شه
بخصوص با قلمي که داري
در پناه خدا
راستي بوس بوس
پاسخ
جدي مي گي من اصلا همچين حسي ندارم كه قشنگ مي نويسم يا اينكه قلمم خوبه ، فكر مي كنم اين نظر لطف شما ست عزيزم زنده و پاينده باشي به قول خودت بوس
+
رز
يارئوف
سلام
تلخه تلخ..........
پاسخ
سلام زندگي همينه بالا و پايين زياد داره
+
عاطفه
مرسي از داستان قشنگت ولي زود به زود updata کن
پاسخ
ممنون عزيز اگر تونستم به روي چشم
<
1
2