سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل نوشته های من

مدتی هست که مشغله کاریم زیاد شده به خاطر همین کمتر وقت می کنم بیایم پای نت و به وبلاگ دوستان سر بزنم . همین امر باعث اسباب شرمندگی اینجانب نزد دوستان شده به دلیل  اینکه نتوانستم جواب کامنت و نظرات دوستانم را  بدهم .البته دوستان اینقدر بزرگوار و بخشنده هستند که کم توجهی من را ببخشند .البته همت بعضی از دوستان بسیار قابل تحسین بوده  و هست چون اسباب به روز کردن اینجانب را فراهم کردند (البته خودشان می دانند:دی) .

 از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است . در فصل دوم وبلاگم سعی کردم تا انجا که می توانم و در حد توانم بود با کمک و همت  دوستان بسیار گرامی اینترنی خود در حق دو ستان ملتمس به دعا و حاجتمند دعا کنیم واز خداوند خواستیم که حاجت همه دوستان عزیز براورده شود . می دانم خیلی از دوستان به مراد دلشان نرسیدند و چند نفری هم حاجتشان روا گردید . البته این را بگویم ان دوستانی که حاجت روا شدند بگذارند به حساب خداوند عزیز، دعای دوستان و دل پاکشان و ان دسته از دوستانی که هم حاجت روا نگردیدند بگذارند به حساب اینکه  صلاح و تقدیر خداوند نبوده و اینکه در جای دیگر زندگی حتما به حاجت ومراد دلشان می رسند ، در این امر شک نکنند که حتما حاجت روا می گردند . در این بین دوستانی بودند که از قلم افتادند و من نتوانستم  اسم این عزیزان را یاد اور شوم که ان شا اله به بزرگواری خودشان می بخشند و این هفته را اختصاص می دهیم اول به دوستانی که به من گفتند ومن فراموش کردم ، دوم به دوستانی که همیشه نسبت به دیگر دوستان عنایت داشتند و ایشان را در نمازها ودعاهایشان متذکر می شدند و  سوم به ان دسته از دوستانی که به وبلاگ سر می زدند دعا می کردند ولی ابراز نمی کردند ان شا اله که حاجت همه این دسته جمع بر آورده گردد.

ماه رمضان نزدیک است، ماهی که در ان خیر و رحمت خداوند به فور دیده می شود .

این ماه ماه خداست ، پس همه با هم بیایم در هر غروب و سحر همدیگر را دعا کنیم .

 که در این دنیا همین دعا کردن هایمان است که سبب یاریمان در آخرت می شود.

پس بیایم ختم روزانه و ماهانه قرانمان را اول برای فرج و سلامتی اقا امام زمان عج ،

دوم هدیه به چهارده معصوم ،اموات ، شهدا و اهل قبور،

و سوم به نیت بر آورده شدن حاجت تمام مسلمانان و دوستان خود برداریم .

چه خوب است در قنوت نماز وتر سحرهایمان به یاد هم باشیم ، 

چه خوب است در لحظات تشنگیمان که یاد گلوی تشنه علی اصغر می افتیم  یاد هم باشیم ،

چه خوب است در سوگواری  سر بریده اماممان به یاد هم باشیم ،

چه خوب است شب قدر از امام زمان بخواهیم که پرونده من وهمه دوستان را به خوبی رقم بزند،  

چه خوب است در لحظات دل شکستگیمان در لبیک لبیک گفتنهای شب های احیا همدیگر را به یاد آوریم ،

چه خوب است در زمزمه کردن الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب  همه دوستان را به یاد اوریم ،

ودر اخر از خداوند بخواهیم که حتی یک لحظه ما را به خود وا نگذارد که این بدترین است. 

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/5/6ساعت 8:49 عصر توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

روزها پشت سرهم میاد و میره ..

این عمر من و شما هست که به این سرعت میگذره .

تا حالا دقت کردی توی این چند روزی که از عمرت گذشته چه کردی؟

چه کارهایی انجام دادی ؟

با چه ادمهایی نشست و برخاست کردی ؟

به کدام ارزوهات دست پیدا کردی ؟

ثمره زندگی ات تا حالا چی بوده ؟

امروز روز تولد من هستش ،

یعنی یکسال دیگه عمر از خداوند گرفتم .

یعنی باز هم لطف و عنایت خداوندشامل حال من شد و عمر با عزت نصیبم گردید .

یعنی بازهم لطف و عنایت خداوند نصیبم شد که نعمت بزرگ شدن فرزندم را ببینم.

یعنی باز هم خداوند سلامتی را شامل حال من و خانواده ام گرداند .

یعنی بازهم خداوند به من توانایی داد تا بتوانم از نعمتهای بی نهایتش لذت ببرم .

خدا را شکر می کنم به خاطر همه نعمتهایی که به من داد ،

 به خاطر این که توفیق زندگی کردن را به من داد.

خدا را شکر ، خدا را شکر وبازهم خدا را شکر.

امروز وقتیکه صفحه خانگی وبلاگم را باز کردم پیامهای تبریک  زیادی از دوستان پیام رسانیم دریافت کرده بودم . دوستانی که واقعا لطف و عنایت زیادی به من داشتند و دارند .به یمن فرا رسیدن ماه مبارک شعبان و تیربک  این اعیاد عزیز از خداوند می خواهم که حاجت ومراد همه این دوستان عزیز براورده بشه و ان شا اله هر کدام هر حاجتی دارند به مراد دل و مطلبشان برسند.

چه خوب هست که این شبها که شبهای ولادت و عید هست همدیگه را فراموش نکنیم و همدیگر را دعا کنیم .از خداوند بخواهیم که همه دوستانمان حاجت رواشوند ، که حاجت روا شدن دوستان عزیزم ارزوی من است وعیدانه ای که خداوند ان شا اله به من و دوستان می دهد.

ازهمه دوستان به خاطر ارسال پیام تبریک تولدم  تشکر می کنم. ان هم به صورت ویژه ان شا اله که خداوند دلتان را شاد گرداند.


نوشته شده در چهارشنبه 90/4/15ساعت 12:42 عصر توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

اولین باری که به اعتکاف رفتم دانشجو بودم یادمه از کانون فرهنگی امام زمان از من و دوستانم به عنوان سرگروه در مراسم معنوی اعتکاف دعوت شده بود ان هم در یکی از مساجد قدیمی و باستانی شهر .قبل از شروع اعتکاف یکی دوتا جلسه اموزش  رفتیم و وظایف یک سرگروه را به ما نشان دادند وگفتند: که  شب قبل از مراسم در این مقر اسکان نمایید  .ما هم ناشی اولین بارمون بود که به اعتکاف می رفتیم صاف رفتیم وسط حیاط  یه مکانی را پیدا کردیم و نشستیم ولی به هر حال از تابش مستقیم افتاب هم بی نصیب نشدیم البته نا گفته نماند که که پوش زده شده بود .خلاصه از وظایف ما این بود که  هر کداممان عهده دار اذوقه و غذای 20 نفر باشیم  و حدود نیم ساعت الی یک ساعت زودتر باید می رفتیم توی صف تا غذای این دوستان را تحویل بگیریم  .حالا جالب اینکه این 20 نفر هر کدامشون یه ره سنی داشتند و سلیقه ها متفاوت و غرهایشان نصیب این جانب می شد و دم به دقیقه نصارمان می کردند که شما سر گروهید و وظیفه اتان هست . این مورد شامل حال من تنها نمی شد ، دوستانم نیز این مشکلات را داشتند .جالب تر اینجا بود که ما چند نفر تا دور هم جمع می شدیم و شروع به شوخی یا حرف زدن باهم می کردیم همه چشم غره می رفتند ،که شما سر گروهید و نباید حرف بزنید .خلاصه کاش کار به اینجا تمام میشد .شب هنگام که همه خوابیدند یک دفعه دیدیم صدای جیغ و داد از جلوی ما بلند شد و کم کم همه مسجد را فرا گرفت .حالا نگو جناب گربه هم می خواسته از فیض مراسم اعتکاف بی نصیب نمانده و در این مراسم شرکت نمودندو باز هم  جالب تر اینکه دوباره به ما می گفتند :سر گروهها پا شوید اقدامی کنید. اما افسوس از این که سر گروهها نیز خودشان بیشتر می ترسیدند .توی این سه روز خاطرات خوش هم زیاد داشتیم ان هم اینکه تا یکی از ما چند نفر بیشتر مستحبات را به جا میاورد درجه اش بالا می رفت و همه به ، به به ،چه چه برایش می افتادیم البته گاهی اوقات درجه خلوص همه دوستان بالا می رفت وهگمی مشغول به دعا ونیایش می شدیم ، این صحنه دیگه اخرش بود . مراسم اعتکاف که تمام شد وقتی که خارج شدیم دیدیم که همه خانواده ها با دسته گل به استقبال امده بودند ولی ما چند نفر هیچ کسی به استقبالمان نیامده بود :( ، البته کمی هم متعجب شدیم از استقبال این خانواده ها چون بعضا حلقه گل خریده بودند و به دور گردن معتکفینشان می انداختند .خلاصه در پایان مراسم  با خودمان عهد بستیم که برای دوره بعدی اعتکاف ، دیگر به هیچ  عنوان سر گروه نشویم و  همین کار را هم کردیم . ناگفته نماند چند روز بعدش در اعتراض به سرگروه بودنم شب هنگام خواب دیدم که با جمع دوستان همگی داشتیم سوار هواپیما می شدیم ومی گفتند اینهایی که به اعتکاف امده اند فقط می رونند . این هم از خاطره اعتکاف ما :))

در انجام رسم هفتگیمان و دعا کردن در حق دوستان یکی از دوستان دوباره به مشکل برخورد کرده و تقاضا کرده که دوستان در حقشان دعا نمایند تا حاجت این دوست گرامیمان براورده شود .پس با توسل به امام زمانمان(عج) وامام علی (ع) در حق جناب اقای فتحی دعا می نماییم و از خداوند می خواهیم تا  این برادر گرامی حاجت روا شود.

 


نوشته شده در یکشنبه 90/3/29ساعت 10:54 صبح توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

امشب شب ارزوهاست !

هر چه می خواهی به زبان بیاور...

که خداوند بزرگ ورحیمه!

منتظرته که صداش کنی!

منتظرته که حرفهات رابشنوه!

نه اینکه خدا به تو نیازنداره نه !

نه من و تو ییم که به بهش نیاز داریم !

پس خواسته ات را بگو ، که  خواستن را دوست داره...

پس حرف دلت را بزن ، که از دلت خبر داره!

پس دعا کن ، که دعا کردن را دوست داره....

پس ازش بخواه  اللهم عجل لولیک

پس ازش بخواه اخر وعاقبت به خیری را

پس ازش بخواه شفای همه مریضها را

پس ازش بخواه خوشبختی همه حوانها را

پس ازش بخواه پیروزی اسلام را و نابودی دشمنان اسلام را.....

به امید براورده شدن حاجات همه دوستان در این شب عزیز صلواتی را عنایت بفرمایید: اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل لولیک الفرج.


نوشته شده در جمعه 90/3/20ساعت 12:39 صبح توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

 شب را دوست دارم به خاطر سکوتش !

 شب رادوست دارم چون حس می کنم به خدا نزدیکترم!

انگاری که شب سر خدا خلوتره وخدا بهتر حرفهای ادمها را می شنوه!

انگاری توی شب ، ستاره ها هم به ادم نزدیکه نزدیک هستند و با ان چشمک زدنهاشون  ادم را همراهی می کنند !

انگاری ماه توی اسمون به مصداق پدر و مادری می مونه  که هوای بچه اش را داره ، راه را  بهش  نشون میده ولی رفتن را به خودش می سپاره !

شب را دوست دارم چونکه به راحتی میتونم دراز بکشم و به اسمان نگاه کنم و  درد ودل کنم!

نمی دانم چرا به شب علاقه دارم ؟؟؟

شاید برای این بوده که حضرت محمد(ص) شب به معراج رفته!!

 شاید به خاطر اینکه خیلی از ادم خوبها شبها با خداشون نجوا می کنند!!

شاید هم به خاطر اینکه خیلی از  انهایی که دلشان پاکه نشستند سر سجاده عشق و مرتب دارند صدای  العفو العفو شون را به خدا می رسانند!!

شاید هم.........

در هرصورت شب نشینها یادتون نداره موقعه دردودل کردن هاتون با خدا ، من و دوستان را به یاد بیارید.

 

از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است این هفته نوبت سرکار خانم پرستو هستش که با عنایت اقا امام زمان (عج ) وبا توسل بر شهید دشت کربلا حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) ،از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیزمان براورده  وختم به خیر گردد( ان شا اله) .

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/3/10ساعت 2:31 صبح توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

چه چیز زندگی را معنوی میکند ؟

چه چیز زندگی را شیرین می کنه ؟

چه چیز زندگی را زیبا می کنه ؟

چه چیز زندگی را جذاب می کنه ؟

چه چیز زندگی را اسان می کنه ؟

 اگر در زندگی ایمان به خدا داشته باشیم زندگی ایی پر از اخلاص و معنویت  و صداقت داریم .

اگر در زندگی فردی باشیم که گذشت داشته باشیم شیرینی زندگی را به خوبی درک می کنیم .

اگر در زندگی به همدیگر مهر و محبت بورزیم و دوست داشتن را از هم دریغ نکنیم انوقت است که زندگی زیبا می شود.

اگر در زندگی به دنبال  چشم وهم چشمی ، حسادت وجسارت در حق هم نباشیم بلکه به دنبال خلق رفتار پسنیده باشیم انوقت است که زندگی جذاب می شود.

 اگر در زندگی فردی خوش بین باشیم مطمئنا به مشکلات زندگی  به دید خوب نگاه می کنیم و همین باعث می شود که زندگی برای ما سهل و اسان گردد.

اینها سوالاتی است که از ذهن من گذشت و جوابهایی است که در پاسخ به این سوالات در نظرم امد .

به نظر من تفکر وایده هر شخص می تواند راه ومسیر زندگی آن شخص را مشخص کند.

این ما ادمها هستیم که به زندگی معنا میدهیم؟!

شما دوست عزیز چگونه فکر می کنید؟؟

زندگی را دوست دارم با تمام خاطراتش

 زندگی را دوست دارم با تمام لحظه هایش

 

از هر چه بگذریم از این نذر هفتگی نمی شود گذشت . این هفته نوبت سرکار خانم لاله هستند که محتاج به دعای من وشمای دوست می باشند .پس توسل می کنیم بر امام موسی کاظم (ع)و حجت  بر حقمان امام زمان (عج) تا حاجت این دوست عزیز بر اورده شود .به امید بر آورده شدن حاجت این دوست عزیز  و حل  و رفع مشکل ایشان دعا می کنیم .


نوشته شده در یکشنبه 90/3/1ساعت 1:57 صبح توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

دو هفته پیش یکی از دوستانی که به من و وبلاگ من ارادت دارند و هر بار من را مورد لطف و عنایت خود قرار می دهند ،از من خواستند تا اسم  ایشان را در  لیست دوستانی که هر هفته در حقشان دعا می کنیم قرار دهم و از دوستان بخواهم که در حق ایشان دعا نمایند تا حاجتشان روا گردد . من نیز به خواسته ایشان عمل کردم واسمشان را در پست هفته پیش قرار دادم .دوستان هم عنایت کردند ودر حقشان دعا کردند .

امشب که امدم پای سیستم دیدم کامنت جدیدی برایم امده وقتی که ان را باز کردم این جمله را نوشته بود : (سلام حاجتم برآورده شد با یک خبر جوش جوش آپم[تعجب][گل]). اولش جا خوردم و متحیرشدم ولی بعد که رفتم و وبلاگشان را دیدم بسیار شاد شدم ایشون مجری شبکه ثامن تی وی شد .من هم جا دانستم این خبر را به دو ستان بدهم و به ایشان هم تبریک وتهنیت عرض نمایم .ان شا اله که همیشه حامل خبرهای شاد و مسرور کننده باشند ،تا هم من وهم دوستان با شنیدن موفقیتهایشان خوشحال گردیم .البته این را هم بگویم ارزوی من این است که همه دوستان حاجت روا شوند و به حاجاتشان برسند.

این هفته نوبت دوست عزیزو گرامیمان رها می باشد . با توسل بر امام سجاد (ع) و صاحب عصر، امام زمانمان (عج)از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیز مان بر آورده شده   و هر چه زودتر با خبرهای خوشی که به ما می دهد دل من و دوستان را شاد گرداند به امید برآورده شدن هر چه سریعتر حاجتشان در حق ایشان دعا می کنیم .


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/22ساعت 9:29 عصر توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

ایام شهادت حضرت زهرا (س) می باشد ایامی که فکر وجان را در گیر می کند ایامی که هر چشمی در غم از دست دادن دردانه پیامبر اشک می ریزد و  بغض ها در گلو می ماند.

این چه ظلمی است که در حق علی مرتضی کردند !

 زهرایش را زدند .پهلویش را شکستند .بچه اش را کشتند.

 زهراجان با تو چه کردند؟

 زهرا جان چطور توانستند این کار رابکنند؟

مگر تو چه کرده بودی ؟

 مگر تو دختر پیامبر نبودی ؟

مگرتو از بهشت نیامده بودی ؟

مگر زنان بهشتی مادرت را یاری نکردند تا تو به دنیا امدی ؟

مگر پیامبر نگفت :هر پیغمبری را اهلی و کالای نفیس و گرانبهایی است و اینان (علی و فاطمه و حسن و حسین) اهل بیت من و کالای گرانبهای منند؟

مگر تو مادر حسن وحسین نبودی ؟

مگر تو زن مولای همه مومنان نبودی ؟

مگر تو اسوه زنان جهان نبودی ؟

 اینها چه کردند ؟

 این کافران بی دین !

 این مسلمانهای به ظاهر مسلمان !

خدا لعنتشان کنند.خدا لعنتشان کند . خدا لعنتشان کند .

الهى! کوثرم کو؟ دلبرم کو؟

 گلم کو؟ هستى ام کو؟ گوهرم کو؟

على تنها و دلخون مانده افسوس

 یگانه مونس و تاج سرم کو؟

ضمن عرض تسلیت شهادت حضرت زهرای مرضیه خدمت همه دوستان وسروران گرامی خود این هفته نوبت سرکار  اقای شرمنده حضور می باشد با توسل به حضرت زهرای مرضیه (س) و فرزند گرامیشان امام زمان (عج) از خداوند می خواهیم که حاجت این دوست عزیزمان براورده شود و با  همراهی دوستان عزیز دست بر دعا برمی داریم تا حاجت ایشان روا گردد .ان شا اله


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/15ساعت 1:39 عصر توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

خداوندا تویی تنهاترینم                               خداوندا توی ارام جانم

خداوندا تویی بود ونبودم                           خداوندا تویی دار وندارم

آیا شده به این فکر کنید که در زندگی از خداوند چه می خواهید؟

ایا شده به این فکر کنید که خداوند حاجات شما را برآورده کرده یا نه ؟

ایا شده به این فکر کنید که تا چه حد خواسته هایتان بر آورده شده ؟

ایا شده به این فکر کنید در جواب خواسته هایتان که از خداوند گرفته اید چه کر ده اید؟

ایا حق بندگی خود را نسبت به خداوند به جا اورده اید ؟

ایا شکر گزار نعمتهایی که خداوند به شما داده بوده اید ؟

 چند وقتی است که این سوالات مرتب از ذهنم می گذرد.

 حس می کنم خداوند نسبت به من لطف داشته و تقریبا همه حاجات و خواسته هایم را برآورده کرده است.

 ولی این من هستم که نتوانستم حق بندگی را به جا بیارم .

این من هستم که شکر گزار خوبی نبودم .

وباز هم می بینم که برای شکر نعمتش هم محتاج اویم !!

وبازهم می بینم بدون خواست او من هیچم !!

پس از خدا می خواهم که :

خدایا به من توفیق طاعت و شکر گزاری عطافرما!

خدایا به من توفیق بنده گزاریت را عطا فرما !!

چونکه شکر نعمت نعمتت افزون کند ،کفر نعمت نعمتت از کف برد .

 

این هفته نوبت سرکار اقای محسن فتحی هستش با توسل بر صاحب عصر و با توسل بر حضرت محمد باقر(ع) و با دعای شما دوستان از خداوند می خو اهیم که حاجت این دوست عزیزمان براورده شود .ان شا اله که حاجت روا شوند و با خبرهای خوب دل من ودوستان را شاد گردانند.  

 


نوشته شده در سه شنبه 90/2/6ساعت 2:28 عصر توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

 امشب مدینه حال وهوای گریه دارد

 امشب بغض اسمان گرفته

امشب در ودیوار شهر شهادت میدهند 

 امشب علی تنها شده

امشب فاطمه می گوید کجایی پدر ، کجائی که ببینی پهلوی دخترت را شکستند ،

 کجائی که بینی بچه اش را سقط کردند ،کجائی که ببینی فرزندانم را یتیم کردند ، 

کجائی بینی شریک و یاور علی را کشتند ، کجائی که ببینی  دخترت   را کشتند .

کجائی ؟کجائی؟کجائی ؟

 بیا ‌، بیا و من را با خود ببر ،

رهایم کن از این همه ظلم وستم ، 

رهایم کن از این مسلمان نماها  ،

رهایم کن از این غربت ودرد بی کسی ،

 بیا، بیا ، بیا ، رهایم کن ، رهایم کن ، رهایم کن ........

سلام بر زهرا،سلام بر دل شکسته علی ،سلام بر یتیمی  حسن وحسین، سلام بر اشک چشم زینب

ضمن عرض تسلیت شهادت دخت نبی اکرم (ص) و فرا رسیدن دهه فاطمیه به امام زمان (عج)و همه دوستان ، این هفته نوبت سرکارخانم بهاری هستش ، به امید بر آورده شدن حاجت این عزیز و با توسل بر امام زمان (عج) ومادر گرامیشان حضرت زهرا (س) در حق ایشان دعا می کنیم .ان شا اله که حاجت این دوست عزیزمان بر آورده شود.

 


نوشته شده در یکشنبه 90/1/28ساعت 3:45 صبح توسط مهتاب عالمتاب نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >
Design By : Pars Skin